بسم الله الرحمان الرحیم 

       سلام بر شما عزیزان و دوستان سالک طریقت وصل به حقیقت ، تحت ولایت خضر راه ، عارف ربانی حضرت آیت الله جرجانی تلمیذ علامه طهرانی . اگر به یاد داشته باشید چهار سال قبل در مهر ماه 1390 نوشتم ( مگر در و دیوار با ما حرف می زنند ) و توصیه کردم اگر این داستان هواپیما را بیست بار بخوانید و درباره آن فکر کنید ارزش دارد . 

حالا در تکمیل داستان هواپیما که در همین وبسایت ( arefoon.blogfa.com )  نوشته بودم به محضر شما عرض می کنم که : 

       اواخر ماه مبارک رمضان بود همین امسال 1394 که با یکی دو تا از رفقا نزدیک دار الهدایه ایستاده بودیم . حسین آقا فرزند هفتم حضرت آیت الله جرجانی هم حضور داشت . ایشان به ما می گفت بفرمائید داخل . ما کمی صبر کردیم تا این که خداوند نعمتی نصیب ما کرد . یک روحانی کمی دور تر در حال گذر از پیش ما بود . نزدیک ما نرسیده بود که حسین آقا گفت : این هم آقای عبد اللهی . من که بسیار شاد و خوشحال شدم تا ایشان به ما نزدیک شد بعد از سلام و احوال پرسی بلا فاصله با اشتیاق فراوان مصاحبه کوتاهی انجام دادم . 

شما حاج آقای عبد اللهی هستی ؟

بله عبد اللهی هستم 

شما سی و چند سال پیش با آیت الله جرجانی جبهه بودید ؟ قرار بود با هم برگردید ؟ 

بله 

شما سوار هواپیما بودید بعد آیت الله جرجانی گفتند در و دیوار هواپیما به من دو بار گفتند : برگرد . برگرد ؟ 

سوار نشدید . هواپیما سقوط کرد . سرداران کلاهدوز و فلاحی و جهان آرا و ...  آقای محلاتی شهید شدند ؟ 

بله اما کاش من هم با آن عزیزان شهید می شدم . 

       خدا را شکر کردم که نه برای بنده و دوستان و رفقای سالک ، بلکه برای آن ها که آیت الله جرجانی را نمی شناسند و از کرامات و مقامات عرفانی ایشان بی خبر هستند ، یک شاهد زنده پیدا شد . 

از این داستان نتیجه می گیریم علاوه بر برخی از شاگردان آیت الله جرجانی که چشم و گوش باز دارند ، خود ایشان از بیش از سی سال پیش ، نطق و ذکر موجودات جهان را می شنوند و باطن همه را شهود می کنند . 

اگر شما هم بیایید و از نزدیک تحقیق کنید تصدیق خواهی کرد که زندگی و حیات معنوی از قم و آیت الله بهجت به مشهد و علامه جرجانی منتقل شده است . 

و سلام بر بندگان صالح و عارف و سالک راه حق .

مشهد مقدس / ارض اقدس امام هشتم / قبله هشتم عارفان ..... امام زاده سید اکبر